گلهای آفتابگردان



غمین و خسته و افسرده

و ترس‌خورده و سرگردان؛

چه پیش آمده؛ گل‌های آفتاب‌گردان؟!

نظرات 4 + ارسال نظر
شکسته بال سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:49 ب.ظ http://manodelamtanha.blogsky.com/

خیلی بلاها سر گل افتاب گردون اومده و کسی خبر نداره

آره خودم می‌دونم؛ ما فقط از ظاهرشون؛ یعنی از اون چیزی که ازشون باقی مونده، براشون شعر می‌گیم و حدیث می‌بافیم.
خیلی بلاها سرشون اومده و می‌آد؛ راست می‌گی: کسی هم خبر نداره. نشنیدی می‌گن:
آتش بگیر تا که ببینی چه می‌کشم
احساس سوختن، به تماشا نمی‌شود

آره، راست می‌گی؛ خیلی بلاها سرش می‌اد و کسی خبری نداره.

شکسته بال شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:38 ب.ظ http://manodelamtanha.blogsky.com/

دلم گرفته
پیش منم بیااااا

چشم؛ می‌آم.

شکسته بال جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 ق.ظ http://manodelamtanha.blogsky.com/

چقد کم میای وبلاگت......

سلام، چشم از امشب دیگه میام

نونوچه دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:47 ب.ظ http://nonoche.blogsky.com

یه سوال؟؟
منظورتون از غمین همون کلمه غمگین خودمونه؟!

سلام، خب آره دیگه به نوعی مخفف همون عمگینه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد