الهی



دلم می‌خواد برم یه گوشة دنج؛ تنهای تنها. یه سایة تکدرخت؛ یه جویبار کوچک و آروم؛ ترنم نسیم و زنگ سکوت ثانیه‌ها؛ دلم می‌خواد یه مدت هیچکی بهم کار نداشته باشه و عالم و آدم بذارن تنها باشم.

خدایا دلم از همه چی گرفته است. از همه آدما حالم به هم می‌خوره.

یادش به خیر!

دو هفته پیش بود؛ درست دو هفته پیش بود که از تو به خودت گلایه کردم و حالا دارم دوباره درد دلامو می‌نویسم و اونم بدون بابا؛ مردی که در تمام سال‌های عمر به حرمت و نجابت و سادگی و ایمان زیست و در این واپسین سال‌ها، با همة وفا هر روز سر مزار مادر رفت و سنگ رو شست. پدر مهربونی که توی این پنج و اندی سال که از مرگ مادر گذشت، تمام تلاشش این بود که نگذاره غبار اندوه بر دل و دامان ما بچه‌های بی‌مادرش بنشینه. عجیب پدری رو تموم کرد بابا؛ خدا رحمتش کنه! (خدایا اینقدر گیج و مبهوت و گنگم که حتی سر زبونم «خدابیامرز» نمی‌آد.

بگذار تا بگذرم از این لحظه‌های پوچی و سیاهی خدایا!

بگذار تا دوباره بر زانوان رنجی که تو مشیتم ساخته‌ای، بلند شوم الهی!

کمکم کن خدایا؛ کمکم کن!



نظرات 5 + ارسال نظر
رزا جمعه 24 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:37 ب.ظ http://bparva.blogsky.com

متاسفم....
خدایش بیامرزد

شکسته بال جمعه 24 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:39 ب.ظ http://manodelamtanh.blogsky.com

لینکتون میکنم
از ریتم نوشته هاتون خوشم اومد
مثل نوشته های خودمه
مثل حرفای دلم
بهم سر بزنید
درد آدم تنها رو تنها میفهمه
در ضمن بابای منم ۱۱ساله پیشم نیس
فوت شده
خیلی تنهام
خوشحال میشم بهم سر بزنین
فعلا

ممنونم دوست گرامی‌ام؛ خدا پدر عزیز شما رو بیامرزه.
اومدم به وبلاگتون ولی ظاهراً به یه دلیلی، وبلاگی با این اسم در سیستم بلاگ‌اسکای موجود نیست.
محبت کنین آدرستونو چک کنین.
متشکرم!

رزیتا جمعه 24 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:44 ب.ظ http://rose-aabi.blogsky.com

خدا رحمتشون کنه،ناراحتی ومشکلات برای همه هست هرکی یه جور.کارخوبی میکنید که با خدا حرف میزنید.قابل اعتمادترین کسیه که هست ومطمئن باش جواب اعتمادتو میده.

کرانه جمعه 24 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:52 ب.ظ http://www.bikaraanemehr.blogsky.com

سلام
نوشتی می خوای تنها باشی.
دلا تنها نشو که از تنها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد.
حادثه سختیه...
حساْ درکت می کنم.
ولی توی این شرایط آدم نمی تونه تنها بمونه.
نمی تونی از این موقعیت بیای بیرون
این شرایط واسه این سخته چون باید بایستی و همه لحظه و خاطره ها و آدماو کارا و ... همه رو دونه دونه نگاه کنی جای درنگ کردن است ولی تا می تونی گریه کن. ساخته می شی .
رها شدن زودرس رو انتظار نداشته باش چون تیکه ای از جونت بوده.
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود.
ولی طلب آمرزش کنی خودت هم سبک تر می شی
دوست دارم بهم سر بزنی که بیام دوباره بخونمت

[ بدون نام ] جمعه 24 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:22 ب.ظ http://ho-bab.blogsky.com

salam doste aziz
omidvaram ta alan 1kam aroomtar shode bashi
tasliat mgam

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد