خیلی بلاها سر گل افتاب گردون اومده و کسی خبر نداره
آره خودم میدونم؛ ما فقط از ظاهرشون؛ یعنی از اون چیزی که ازشون باقی مونده، براشون شعر میگیم و حدیث میبافیم. خیلی بلاها سرشون اومده و میآد؛ راست میگی: کسی هم خبر نداره. نشنیدی میگن: آتش بگیر تا که ببینی چه میکشم احساس سوختن، به تماشا نمیشود
آره، راست میگی؛ خیلی بلاها سرش میاد و کسی خبری نداره.
خیلی بلاها سر گل افتاب گردون اومده و کسی خبر نداره
آره خودم میدونم؛ ما فقط از ظاهرشون؛ یعنی از اون چیزی که ازشون باقی مونده، براشون شعر میگیم و حدیث میبافیم.
خیلی بلاها سرشون اومده و میآد؛ راست میگی: کسی هم خبر نداره. نشنیدی میگن:
آتش بگیر تا که ببینی چه میکشم
احساس سوختن، به تماشا نمیشود
آره، راست میگی؛ خیلی بلاها سرش میاد و کسی خبری نداره.
دلم گرفته
پیش منم بیااااا
چشم؛ میآم.
چقد کم میای وبلاگت......
سلام، چشم از امشب دیگه میام
یه سوال؟؟
منظورتون از غمین همون کلمه غمگین خودمونه؟!
سلام، خب آره دیگه به نوعی مخفف همون عمگینه.