بی قرار توأم و در دل تنگم ، گلههاست
آه! بیتاب شدن، عادت کمحوصلههاست
مثل عکس رخ مهتاب، که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من وتو فاصلههاست
آسمان، با قفس تنگ، چه فرقــی دارد
بال، وقتی، قفس پرزدن چلچلههاست
پی هر لحــظه، مرا بیم فروریختن است
مثل شهری که، به روی گـُُسل زلزلههاست
باز، میپُرسمت از مسألـــة دوری وعشق
وسکوت تو، جواب همه مسألــههاست
نوشته هاتونو درباره ی فوت مادرخوبتون خوندم
واقعاقلم زیباوروانی دارین
ازآشنایی شماواقعاخوشبختم
خیلی دوس دارم بیشترازتون بدونم
شمارولینک کردم به اسم قشنگتون علی
سلام نرگس خانم!
خیلی ممنونم از این که اینهمه بهم لطف دارین.
در صفحات اصلی این وبلاگ، یه مطالبی هست که بیشتر راجع به خودمه.
امشبم توی وبلاگتون یه چیزایی نوشتم.
بازم ممنونم و خدانگهدارتون باشه!