به خداحافظی
تلخِ تو سوگند، نشد!
که تو رفتی و دلم ثانیهای بند نشد!
لبِ تو میـوة ممـنوع؛ ولـی لبهــایم
هر چه از طعمِ لبِ سرخِ تو دل کند، نشد!
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس؛ هیچ کس اینجا به تو مانند نشد!
هر کسی در دلِ من جای خودش را دارد
جانشینِ تو در این سینه، خداوند نشد!
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلمِ شـــرم نوشتند: نشد!